م.ن.راهی / مسعود نوروزی راهی
دل را به آتش کشیدن کاری ندارد عزیزم
یک آه جانسوز از تو کافیست در هم بریزم
من از تو بیمی ندارم چون با تو هستم همیشه
چون از خودم بیم دارم از خویشتن در گریزم
م.ن.راهی (مسعود نوروزی راهی)
بچه ها می توانند پا توی کفش بزرگترها کنند اما بزرگترها نمی توانند پا توی کفش بچه ها کنند این یعنی بزرگترها نمی توانند هر کاری بکنند.بزرگتر باشی قدرتت بیشتر نیست. م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
رسوا شدم این را ببر راز خودت کن
پایان من را خط آغاز خودت کن
دل داده ام دست تو پس ننداز آن را
سرمایه است آن را پس انداز خودت کن
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
عشق بی تو رسیدن ندارد
اشک یک مرد دیدن ندارد
دیدی آن را نگو هیچ جایی
حرف آن هم شنیدن ندارد
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
شبنمی بر مژه قاصدکی گریانم
یادگار غم تنها شدن طوفانم
اشک یک مرد نگویید تماشادارد
معنی ریختنش را خود من می دانم
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
عشق تا آغاز شد انداخت من را در سفر
آنقدر رفتیم تا گشتیم مفقودالاثر
عشق از من امتحانی سخت و جانفرسا گرفت
دانش آموز کلاش چندم عشقم مگر؟
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
جرمم این است که از عشق تو گفتم سخنی
و همین باعث آن شد که دل از من بکنی
من شدم مات تو در صفحه شطرنج جهان
ظاهرا کیش تو این است که ما را بزنی
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
عرش خدا مفتخر به گام محمد
خاک زمین زنده از پیام محمد
عاشق هرکس در این جهان شده ام من
سلسله نام اوست نام محمد
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )
ماه شهر رمضان آمده در چشمانم
در سحر اشک و به افطار دعا مهمانم
م.ن.راهی ( مسعود نوروزی راهی )